روزها پس از دیگری میاد میره مثل برق باد
مرا با چشمانت بخوان
به بی انتهایی مطلق
به آنسوی بودن های مدام
به آنسوی دریا و کویر
به آسمان سپید قلبت
مرا دعوت کن به گرمای دستانت
و شانه های امنت به استشمام
عطر بهشتی گریبانت.
مرا بخوان با صداقت کلامت
به بیکرانهی شعر چشمانت ...
و دریای احساست
مرا با عشق بخوان
من همان عشق هستم
که در قلبت بی امان میکوبد.